- دو جین
- دوازده عدد از یک شی بسته دوازده تایی
معنی دو جین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه یک چیز را دو تا بیند احول، دو رو منافق
دوازده تا
واحد شمارش، معادل دوازده عدد
دردم، درحال، فوراً
پینه وپیوندی که بر جامه دوزند تکه ای که بر پارگی پارچه دوزند
مرد پیر و سالخورده، تاریک دل، بد نفس
در هنگام
قرقره، ماسوره
جمع دیوان، از ریشه پارسی دیوان ها
جمع دوله، دو کشور تثنیه دولت دو دولت: دولتین ایران و پاکستان
رامشناس
قطب شمال و قطب جنوب قطبین
دو نوع، دو جنس: (پس در آن کشتی از هر جانوری دو گان: نری و ماده ای)
دو عالم دو جهان دنیا و عقبی
جمع دیوان، بمعنی اداره و دفتر کار وزارتخانه در قدیم و دفتر محاسبه، دفتر حساب، و بمعنی فراهم آمدن کتب و کتابت و شعر
کسی که از دور خوب میبیند، چشم و نیروی بینائی قوی برای دیدن فاصله دور، وسیله ای برای عکاسی یا دیدن منظره دورتر یا فیلمبرداری
آنکه دور را بیند مقابل نزدیک بین، چشمی که دور را بیند مقابل نزدیک بین، عاقبت اندیش، دستگاهی که برای رویت اجسام دور (رصد کردن ستارگان یا رویت مناظر زمین) بکار رود. یا دور بین عکاسی دستگاهی که برای ایجاد تصویر واضح از شی یا شخص بکار رود. کلیه دستگاههای عکس برداری مشتملند بر: عدسی که تصویر را تشکیل میدهد، اطاق تاریک که عدسی در آن نصب شده، شاسی یا قرقره های فیلم که صفحه حساس روی آن قرار گیرد، دریچه نور که برای تنظیم و تغییر زمان عکس برداری بکار میرود، پایه که دستگاه روی آن بطور ثابت نصب میشود. یا دوربین نجومی دوربین آسمانی دستگاهی است که برای مشاهده اجرام فلکی و ستارگان آسمان بکار میرود. یا عینک دوربین عینکی که بوسیله آن نقاط نسبتا دور واضح دیده شود
دود آلود
دنیا و آخرت
دارای دو دم (شمشیر) دودمه
لباس زنانه که دو تکه جداگانه باشد، کت و دامن
دو تا دیدن هر شی احولی، دو رویی منافق نفاق
دو کیسه که از طرفی بهم یکی شده باشند، باردان
دودآلود، آلوده به دود، دودزده
ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، توشه دان، کنف، توشدان، حرزدان، راویه، جراب
آلتی شبیه بانبری کوچک که بوسیله آن مو را از عضوی از بدن می کنند خار چینه منقاش
مسلح به سلاح خوب
((خُ))
فرهنگ فارسی معین
کیسه مانندی که بر پشت چهارپا می گذارند و از دو طرف آویزان شده در آن اجناس را قرار می دهند، خورجین، خرج، خرجین
عاقبت اندیش، نوعی بیماری چشم که شخص دور را بهتر می بیند
نوعی وسیله برای گرفتن عکس یا فیلم برداری یا دیدن اجسام دور
تثنیۀ دولت، دو دولت